+ روزنامه کیهان، شماره 20191 به تاریخ 4/2/91
سال گذشته درست مدتی پیش از برگزاری نخستین انتخابات آزاد در تونس پس از سرنگونی رژیم زین العابدین بن علی، هجمه تبلیغاتی وسیعی بر ضد جریانات اسلامگرا به ویژه حزب اسلامی النهضه به رهبری شیخ راشد الغنوشی شدت گرفت. هر چند درک ماهیت اسلامی حرکت انقلابی مردم منطقه در آن برهه زمانی برای بسیاری مشکل بود اما از همان زمان، گرایش های دینی مردم و عمق نفوذ جریانات اسلامگرا در میان افکار عمومی منطقه، بسیاری از محافل غربی و همچنین گروه های سکولار در جهان عرب را پریشان کرده و به تکاپو انداخته بود.
با وجود تبلیغات گسترده و سیاه نمایی های رسانه ای برضد النهضه، اعلام نتایج انتخابات تونس حاکی از پیروزی قاطع اسلامگراها بود. این پیروزی بر همگان آشکار کرد که طلوع حرکت های انقلابی مردم منطقه، درخششی اسلامی داشته است. وضعیت در کشور همسایه یعنی مصر نیز همین گونه بود. تنها مدتی پس از انتخابات تونس، اسلامگرایان در مصر نیز درخششی چشمگیر داشتند و توانستند اکثریت کرسی های پارلمان را از آن خود کنند.
آن گونه که از شواهد و قرائن به دست می آید آینده سیاسی در دیگر کشور آفریقایی یعنی لیبی نیز پس از پایان کار قذافی از آن اسلامگرایان است. در یمن، بحرین، اردن و مراکش و دیگر کشورهای عربی نیز جریانات اسلامگرا سکانداران اصلی قیام های اعتراضی هستند.
جنبش اخوان المسلمین فراگیرترین جریان سیاسی اسلامگرا در مصر، هفته گذشته اعلام کرد که «خیرت الشاطر» فرد دوم این جنبش در انتخابات ریاست جمهوری مصر نامزد شده است. این رویداد فارغ از احتمال کناره گیری وی، حاکی از این واقعیت است که اخوان المسلمین تصمیم خود را برای مشارکت جدی در رقابت سرنوشت ساز نخستین انتخابات ریاست جمهوری پس از سقوط حسنی مبارک گرفته است. به طور قطع اعلام این خبر، آرایش سیاسی مصر را در فاصله زمانی چند هفته مانده به انتخابات متحول می سازد. از آنجا که اخوان در انتخابات پارلمانی به پیروزی قاطعی دست یافت، انتظار می رود نامزد این حزب بخت خوبی برای راه یافتن به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری داشته باشد. اخوان المسلمین علت تصمیم خود را برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری ناکامی نظامیان حاکم بر این کشور اعلام کردند.
محمود حسین دبیرکل این جنبش هم اعلام کرده بود که انقلاب با حضور نامزدهای وابسته به رژیم سابق واقعاً درمعرض تهدید قرار دارد. از جمله این نامزدها عمر و موسی دبیر کل پیشین اتحادیه عرب که از وزیران خارجی دوره مبارک بوده است یا همچنین احمد شفیق نخست وزیر رئیس جمهور مخلوع مصر هستند.
¤ طی روزهای اخیر و با اعلام کاندیداتوری خیرت الشاطر، موج حملات و اتهامات سکولارها به سوی اسلامگرایان شدت گرفته است. تا زمانی که اخوان تصمیم نگرفته بود که در انتخابات نامزدی معرفی کند، مشارکت سلفیان برای سکولارها دغدغه چندانی ایجاد نکرده بود؛ اما بلافاصله با اعلام نامزدی الشاطر، غربی ها و جریان های لیبرال دریافتند که با ادامه این اوضاع باید صحنه سیاسی را به طور کامل به اسلامگرایان واگذار کنند. اخوان المسلمین به نسبت سلفیان ازفراگیری و محبوبیت بیشتری در جامعه مصربرخوردار است، کما اینکه در بسیاری دیگر از کشورهای عربی منطقه نیز چنین است. بنابر رویه سنتی غربی ها در عصر جدید، همانند مورد تونس اسلامگرایان درمصر نیز به شدت در معرض آماج اتهاماتی از قبیل یک جانبه گرایی، افتدارگرایی و تندروی قرارگرفتند. دستگاه های رسانه ای و تبلیغاتی غرب در این میان سهم بسزایی ایفا می کنند.
این جریان البته تنها منحصر به مصر نیست، از روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس گرفته تا روشنفکران و سیاستمداران سکولار، نگرانی خود را از این وضع اعلام کردند. به طور مثال، یک تحلیلگر مصری در این باره ادعا کرده:«اخوان المسلمین می خواهد همه دستگاه حکومتی مصر را در اختیارگیردو به همه وعده های خود برای همکاری و در اختیار نگرفتن همه عرصه های حکومتی، بی توجهی کند.»
چالش دیگر،کمیته تدوین قانون اساسی مصر است. سکولارها عمق شکست خود را دراین بخش نیز به شدت احساس کرده اند.
جایی که درآن، کمیته ای صدنفری توسط پارلمان انتخاب شد و ترکیب آن منعکس کننده پیروزی قاطع اسلامگرایان در انتخابات پارلمانی این کشور است. اوضاع در کمیته تدوین قانون اساسی برای لیبرال ها به مراتب از کرسی ریاست جمهوری نگران کننده تر است چرا که قرار است ساختار سیاسی جدید مصر با حضور اکثریت اسلامگرا که با رای مستقیم مردم برسر کار آمده اند تعین شود احزاب لائیک، اخوان المسلمین را متهم می کنند که قصد دارد با ایجاد ائتلافی مصلحتی با تشکل های سلفی، این نهاد را به انحصار خود درآورد. لیبرال ها دست به دامن مقامات نظامی حاکم بر مصر هم شده اند تا با انحلال کمیته تدوین قانون اساسی از ادامه کار این کمیته جلوگیری کنند. کسانی که با کمیته مخالفت کرده اند، البته ممکن است با جایگزین غیرقابل پذیرشی مواجه شوند و آن چیزی نخواهد بود جز یک کمیته قانون اساسی احتمالی که از سوی ارتش انتخاب می شود و در نتیجه باید انتظار داشت هیچ غیرنظامی نتواند به نظارت بر ارتش بپردازد.
جریان های اسلامی میانه رو در عرصه سیاسی منطقه همانند اخوان المسلمین، هم در مرامنامه نظری و هم در تجربه عملی خود ثابت کرده اند که پیش از هر چیز معتقد به گفتمان اسلام سیاسی هستند، گفتمانی که بر مبنای مفهوم مرکزی «حکومت اسلامی» نظم یافته است. به عبارت دیگر مفهوم اسلام سیاسی به زعم بسیاری از پژوهشگران برای درک تحول کنش اسلام به حکومت اسلامی به عنوان آلترناتیوی برای گزاره های ایدئولوژیکی که منبع تشکیل حکومت های مختلف شده بودند مطرح شده است. جریان های اسلامی در طول چند دهه گذشته به آرامی توانستند نفوذ خود را در کشورهای منطقه گسترش دهند و اکنون نیز با بیداری امت اسلامی، دورنمای سیاسی گسترده جدیدی پیش روی آنان گشوده شده است. منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا هم اکنون در دوره تغییراتی ریشه ای به سر می برد که نتیجه آن به وجود آمدن شرایطی متفاوت از شرایط قبل از انقلاب ها خواهد بود. از تونس تا بحرین، ماهیت منطقه و همچنین ماهیت ائتلاف ها تغییر کرده است. موفقیت اخوان المسلمین در انتخابات پارلمانی مصر و پیروزی اسلامگرایان در تونس و مراکش و ظهور بازیگرانی جدید با ماهیتی اسلامی و قدرتمند در صحنه سیاسی لیبی موجب شد کشورهای جهان درباره نحوه تعامل با اسلام سیاسی بازنگری کنند. به طور قطع قدرت گرفتن اسلامگرایان در منطقه، شکل گیری مجدد ائتلاف های سیاسی در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا و حتی منطقه آسیای میانه را در پی خواهد داشت.
به نظر می رسد نگرانی سکولارها و اعتراضات اخیر آنان در کشورهایی همانند مصر، تنها نشان دهنده یک واقعیت انکارناپذیر است. واقعیت آن است که آنها دریافته اند، مردم منطقه گزینه اسلامی را برای حاکمیت سیاسی خود انتخاب کرده اند. به نظر می رسد لیبرال ها فهمیده اند که دیگر جایگاهی در میان افکار عمومی جهان اسلام ندارند. این واکنش ها، تنها تقلای آخر سکولارها و جریان های لیبرال است که در مقابل موج بیداری اسلامی مردم منطقه دست و پا می زنند.
در طرح خاورمیانه بزرگ کالین پاول وزیر خارجه اسبق آمریکا، قرار بود رژیم صهیونیستی ژاندارم منطقه باشد. قرار بود نیروهای به اصطلاح دموکرات و به بیان دیگر «سکولار» گردانندگان اصلی صحنه سیاست در کشورهای منطقه باشند. قرار بود از رشد اسلامگرایی در منطقه جلوگیری شود. اما امروز دیگر این مهم برای همه آشکار شده است که طرح خاورمیانه بزرگ از همه جهت با شکست مواجه شده است. اگر روزی «کاندولیزا رایس» از مردم خاورمیانه خواست تا درد زایمان خاورمیانه جدید را تحمل کنند، به نظر می رسد وقت آن رسیده است که حاکمان غربی، امروز درد به مراتب شدیدتری با نام «خاورمیانه اسلامی» را باید تحمل کنند.
مطالب مرتبط:
+ بیداری اسلامی و عقبگرد ایدئولوژیک سلفیه
+تأملی بر گزینه اسلامگرایی در تونس
+ تقابل گفتمانی اسلامگرا و سکولار در مصر پس از انقلاب